%0 Journal Article %T گیسو و زلف یار در ادوار شعر فارسی (باتکیه براشعارلامعی، نظامی، جلال طبیب، امیرخسرو دهلوی، صائب تبریزی و...) %J Journal of the stylistic of Persian poem and prose (JSPPP) %I بهار ادب %Z 3060-5660 %A Asieh Zabih Nia Emran %D 0000 %\ 0000/00/00 %N 45 %V 12 %P 153-173 %K Persian Ghazal %K Hair and tress %K Darkness %K Fragrant %X پژوهش حاضر میکوشد تا سیر معنایی زلف و مترادفات آنرا در سبکهای مختلف شعر فارسی بررسی کند. برای دستیابی به این هدف، اشعار لامعی(قرن پنجم) را به عنوان نمایندۀ سبک خراسانی، نظامی(قرن ششم) وجلال طبیب شیرازی (قرن هفتم و هشتم) و امیرخسرو دهلوی برای سبک عراقی و صائب تبریزی(قرن یازدهم) به عنوان نمایندۀ سبک هندی گزینش کردیم. همچنین درفحوای بحث به عنوان نمونه از اشعار شاعران دیگر نیز بهره گرفتیم. در مجموع «زلف»، «مو»، «گیسو»، «طره» و ... از جملۀ موضوعاتی است که همواره در غزل فارسی هرگز تحولی نداشته و دارای معنای ایستا هستند. عشق مهمترین مضمون غزل است که در دو قِسم عشق آسمانی و عشق زمینی حضور داشته و غزل فارسی را غنی و دلنشین ساخته است. بیان مضامین و موضوعات عاشقانه مستلزم بیان رابطۀ عاشق و معشوق است. معشوق قطب غزل است، و تصویری که از او ارائه میشود، نشان دهندۀ دیدگاه غزل پرداز نسبت به عشق و معشوق است. یکی از این تصاویر شاعرانه در غزل فارسی مبحث زلف و موی یار است. در سنت شعر فارسی، معشوق زلف سیاه درازچون کمندی دارد که پشت پای وی را می بوسد. زلف یار پریشان است، اما در همین آشفتگی است که آرامش را به عاشق ارزانی میدارد. زلف یار حتی خوشبوتر از عنبر، نافه، مشک است . دل عاشق در خم زلف دوتای معشوق اسیرو درسلسله است. %U https://bahareadab.com/article_id/811