%0 Journal Article %T بررسی تطبیقی مضمون وجود و عدم در نگاه مولانا و بلیک %J Journal of the stylistic of Persian poem and prose (JSPPP) %I بهار ادب %Z 3060-5660 %A Fereshteh Zare %A Elham Khalili Jahromi %D 2025 %\ 2025/03/01 %N 112 %V 18 %P 121-141 %K being %K non-being %K existence %K nothingness %K transience %K permanence %K Rumi %K Blake %X زمینه و هدف: ادبیّات تطبیقی در ساحت عرفان، زبان مشترکی میشود که شاعران و متفکّران بسیاری را با وجود تفاوتهای فرهنگی و جغرافیایی در زیر سایه یک درخت واحد و حقیقی جای میدهد. شاعران عارف مسلک در هر فرهنگ و تاریخی از قرادادهای زبانی و واژگانی گذر کرده و با برجسته کردن معانی برآمده از شهود، تصاویر و مضامین نو خلق کرده اند. از جمله مضامین بنیادین که در آثار شاعران ادبیّات عرفانی حضور چشمگیری دارد، مفهوم "وجود" و "عدم" است که در ترادف نسبی با واژگانی چون هست و نیست، فنا و بقا و ... قرار میگیرد. مولانا جلال‌الدّین و ویلیام بلیک دو عارف سرآمد که با حدود 5 قرن فاصله زمانی در دو خاستگاه فرهنگی و جغرافیایی متفاوت می‌زیسته اند و بنا بر پژوهشهای موجود بلیک تأثیر مستقیمی از آثار مولانا نگرفته است؛ اما جهانبینی عرفانی آنها موجب شکلگیری دیدگاهی نسبتاً مشترک درباره ماهیّت جهان و جستجوی حقیقت در جایی فراتر از جهان مادّی شده است. با این حال اسلوب و زبان این دو شاعر تفاوتهای بنیادینی نیز دارد. روشها: پژوهنده در این مقاله به تطبیق و تحلیل مضمون "وجود" و "عدم" در کتاب The Marriage of Heaven and Hell ویلیام بلیک و دیوان شمس مولانا جلال‌الدّین در لایه های معنایی و استعاری پرداخته و وجوه اشتراکی و افتراقی میان آنها را بیان داشته است. یافته ها: مولانا با تکیه بر سنت‌ عرفان اسلامی، به سلوکی عاشقانه باور دارد که حقیقت را در نیستیِ وجود فردی و ذوب شدن در معشوق جستجو میکند، حال آنکه بلیک در دل سنت مسیحی با زبانی نمادین به حفظ نوعی فردیت خلّاق، آشتی اضداد و بازگشت امری قدسی در درون انسان تأکید دارد. نتیجه: چنانکه معلوم گردید، هر دو شاعر جهان محسوس و حواس ظاهر را مانعی در برابر شهود باطن و درک حقیقت میدانند. در عرفان مولانا، راه رهایی از این حجاب، فنای در عشق است، که در اندیشه بلیک، به سان نبوغ و گذر از حواس ظاهر جلوه میکند. استعاره های مفهومی مولانا از وجود و عدم گسترده و سیّالند: عدم گاه به معنای وجود مطلق، عالم غیب یا شمس و خدا و گاه به دنیای مادّی و مخلوقات اطلاق میشود. وجود نیز گاهی معنای وجود حقیقی دارد و گاه نمود جهان فانی و انانیّت انسانی است؛ بدین ترتیب، معنا در این واژگان، میان مفاهیم مترادف، متقابل و پارادوکسیکال در نوسان است. در مقابل، سبک بلاغی بلیک چنین تنوّعی ندارد و او با برجسته سازی نمادهای متضاد، در پی آشتی نیروهای متقابل و بیداری قوای خیال است و این تقابل بیشتر میان واقعیت معنوی در برابر جهان مادی نمود می‌یابد. %U https://bahareadab.com/article_id/1856