%0 Journal Article %T بازنمایی اضطراب اساسی در شخصیت زنان در رمان «رازی در کوچه ها» بر اساس نظریۀ کارن هورنای %J Journal of the stylistic of Persian poem and prose (JSPPP) %I بهار ادب %Z 3060-5660 %A Razieh Shabestari %A Nahid Azizi %A Foziyeh Parsa %A Mohammad Sadegh Tafazzoli %D 2025 %\ 2024/09/15 %N 108 %V 18 %P 203-222 %K Karen Horney %K anxiety %K contemporary fiction %K A Secret in the Alleys %K Fariba Vafi %X زمینه و هدف: با توجه به دیدگاه کارن هورنای، شرایط نامناسب و ناهنجار دوران کودکی مانع پرورش استعدادهای کودک شده و موجب فراگیری اضطراب و پریشانی در وجود کودک میشود که به آن «اضطراب اساسی» میگویند. کودک در چنین محیط ناامنی، در جستجوی راه گریزی است که بتواند خود را از آزار دیگران نجات دهد تا کمتر دچار اضطراب و دلهره شود و در این میان از سه تکنیک «شخصیت جداشده»، «شخصیت سلطه طلب» و «شخصیت پرخاشگر» سود میجوید. در این مقاله ساز و کار اضطراب بنیادی از دیدگاه کارن هورنای در شخصیت زنان رمان «رازی در کوچه ها» از فریبا وفی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. روش مطالعه: پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی-تحلیلی به بررسی اضطراب اساسی در رمانرازی در کوچه هامیپردازد و رؤیاها، احساسات و عواطف، نیازها، آرزوها و واکنش زنان به موقعیتها را با نظر به نظریۀ اضطراب شخصیتی کارن هورنای تحلیل و ریشه یابی میکند. یافته ها: فضایی روانی حاکم بر رمان «رازی در کوچه ها» آلوده به اضطراب و پریشانی است و توصیف شخصیتها در این رمان بسیار ماهرانه صورت گرفته است. همچنین بدلیل اضطراب عمیقی که در شخصیتها نهادینه شده، رکود بر زنان رمان حاکم است و آینده برای آنها معنایی ندارد. اضطراب و نگرانی‌ در رفتار و واکنشهای شخصیتها بیش از همه در حمیرا و ماهرخ دیده میشود، اما سایر زنان نیز بر اساس تجربیات کودکی خود ناگزیر دچار اضطراب اساسی هستند. نتیجه گیری: تحلیل شخصیت زنان این رمان بر اساس نظریۀ اضطراب اساسی هورنای نشان میدهد حمیرا تنها زنی است که برای درمان روانجوری و اضطراب اساسی خود به شخصیتی جداشده تبدیل شده است که برای درمان روان‌رنجوری خود به دوری جستن از مردم، استقلال و کمال روی می‌آورد. شخصیت ماهرخ برای درمان اضطراب درونی خود به ترکیبی از پرخاشگری و جداشدگی روی می‌آورد. او از سویی در برابر همسرش دچار انفعالی دردناک شده و امیدی به رهایی و نجات ندارد و از سویی دیگر در برابر فرزندانش هنوز ناامید نیست و سعی میکند با اِعمال پرخاشگری کاری کند که فرزندانش بویژه دخترانش به سرنوشت تلخ او دچار نشوند. شخصیت عزیز و آذر نیز برای درمان اضطراب خویش به پرخاشگری روی آورده اند. ایشان بترتیب حرکت علیه ماهرخ و غلامعلی را ابزاری برای رسیدن به قدرت، استثمار، کسب حیثیت، برخورداری از تحسین و پیشرفت میداند. مستانه و منیر نیز برای درمان اضطراب درونی خویش به شخصیتی سلطه طلب تبدیل شده اند که نیاز به حرکت بسوی مردم، نیاز به تأیید و محبت، و نیاز به مونس از مهمترین مشخصه های این دسته است. %U https://bahareadab.com/article_id/1798