%0 Journal Article %T بررسی داستان «دایی جان ناپلئون» از ایرج پزشکزاد و داستان «آزیتا» از حسینقلی مستعان، براساس روایت داستانی شلومیت ریمون کنان %J Journal of the stylistic of Persian poem and prose (JSPPP) %I بهار ادب %Z 3060-5660 %A Afsaneh Sehati Gorgan %A Monira Ahmad Soltani %A Ashraf Sheibani Aghdam %D 2022 %\ 2021/03/26 %N 74 %V 15 %P 65-80 %K Iraj Pezeshkzad %K Hosseingholi Musta’an %K Storytelling %K Raymond Kenan Schlomite %K Narrative %X زمینه و هدف: در اغلب کتابهای نقد ادبی، زاویه دید را بعنوان راوی درنظر گرفته اند. اما شرایط راوی و نوع روایت و دیگر مسائل مربوط به روایت از قبیل زمان روایت، مکان روایت و اعتمادپذیری و دیگر عناصر روایت چیزی است که توسط نقادانی مثل کنان به آن پرداخته شده است. با همین رویکرد به تحلیل منطق روایی متن در داستانهای «دایی جان ناپلئون» از ایرج پزشکزاد و داستان «آزیتا» از حسینقلی مستعان پرداخته خواهد شد. روش مطالعه: روش تحقیق این مقاله، توصیفی-تحلیلی است که ازطریق مطالعات کتابخانه ای و جستجو در منابع دست اول روایت شناسی گردآوری شده است. یافته ها: ایرج پزشکزاد در کنار طنزپردازی که مؤلفه اصلی اغلب آثار اوست، ازطریق راوی میان داستانی، منطق روایی متن را بصورت کاملاً منسجم ارائه میدهد. توالی زمانی رخدادهای داستان بر روابط علّی و معلولی آن ارجحیّت دارد. روایت در داستان حسینقلی مستعان به قول کنان «مؤلف مستتر» است. او ازطریق راوی فراداستانی، بصورت نامنسجم رخدادها را وارد داستان میکند و همین امر باعث سردرگمی خواننده متن میشود. نتیجه گیری: برخی نویسندگان ازطریق راوی میان داستانی و حوادث منظم، باورپذیری داستان را برای مخاطب فراهم میکنند. در مقابل برخی دیگر بدون درنظر گرفتن روابط علی و معلولی رخدادها، فقط با هدف ارائه پیام اخلاقی، اجتماعی و یا غیره، باعث سردرگمی مخاطبان در فضای داستان میشوند. %U https://bahareadab.com/article_id/1275