%0 Journal Article %T انسجام واژگانی در قصاید عبدالواسع جبلی؛ ارائۀ یک رهیافت تحلیلی برای بررسی عناصر انسجامی در قصاید فارسی %J ماهنامه علمی سبک شناسی و تحلیلی متون نظم و نثر فارسی %I بهار ادب %Z 3060-5660 %D 2015 %\ 0000/00/00 %N 27 %V 8 %P 0-0 %K انسجام واژگانی %K قصیده %K عبدالواسع جبلی %K تغزّل %K تشبیب %K دعای تأبید %X قالب شعری قصیده، دارای چارچوب منسجمی است که از چهار بخش تغزّل، تخلص، مدح و دعا تشکیل شدهاست و هر بخش با بخش بعدی، پیوند معنایی دارد. ایجاد ارتباط میان هر بخش با بخش بعدی ضروری است و شاعر، آگاهانه، رشتۀ منطقی گفتار را شکل میدهد؛ اما آیا در ذهن وی، بخشهای به ظاهر بیارتباط نیز منسجم و با هم مرتبط هستند؟در بررسی قصاید عبدالواسع جبلی، شاعر قرن ششم، به نمونههایی برخورد کردیم که در آنها، بخش پایانی، یعنی دعا، با بخش آغازین، یعنی تغزّل، ارتباط مفهومی دارد؛ به عبارت دیگر، شاعر با ایجاد تداعیها در پایان قصیده، ذهن را دوباره به آغاز آن باز میگرداند و همین امر باعث میشود تا شعر به صورت یک کل منسجم در ذهن خواننده ثبت شود. یکی از ابزارهای ایجاد انسجام متن، انسجام واژگانی است که به صورتهایی از قبیل با همآیی ، هممعنایی ، تضاد ، تکرار ، شمول معنایی و جزء و کل نمود میابد. ارتباط معنایی این عناصر با یکدیگر، زنجیرههای انسجامی را میسازد. بسامد هر کدام از این مؤلّفهها و شیوههای تشکیل زنجیره و نحوۀ بسط آنها در زنجیرههای طولانی، از عوامل سبک شناسی است که محقّق را در رسیدن به شاخصهای سبکی یک اثر یاری میکند. در این پژوهش، با ارائۀ نمونههایی از دیوان جبلی، کاربرد این مؤلّفهها در زنجیره های طولانی، که باعث پیوستگی آغاز قصاید به پایان آنها شده و در نتیجه متنی منسجم پدید آورده، نمایش داده شده است . %U https://bahareadab.com/article_id/211