%0 Journal Article %T بروز و ظهور امر قدسی در غزل داستانهای دیوان شمس %J ماهنامه علمی سبک شناسی و تحلیلی متون نظم و نثر فارسی %I بهار ادب %Z 3060-5660 %A الناز ابراهیمی %A حسینعلی قبادی %D 2025 %\ 1404/01/09 %N 113 %V 18 %P 55-77 %K مولوی %K غزل داستان %K رمز %K هرمنوتیک %K امر قدسی %X بیان مسئله و هدف: مولانا جلال الدین بلخی استاد مسلم قصه گویی و ادبیات تمثیلی است و در هرجایی چه در مثنوی و چه در غزل از داستان بهره میگیرد. آنچه که لازم است بدان توجه کنیم، تفاوت هدف و روش و منطق داستانگوییِ مولانا در غزلیات شمس نسبت به آثار دیگر وی است. قطعا نمیتوانیم با همان رویکردی که در مثنوی و ادبیات تعلیمی به سراغ داستان میرویم، داستان را در غزل و ادبیات غنایی تعریف و فهم کنیم. هدفِ غایی سرودن داستان در این دو عرصه با یکدیگر کاملا متفاوت است. در اولی داستان با داشتن معنایی از پیش تعیین شده در نزد مؤلف، پدید میاید و فرم در خدمت معنا و داستان ظرفِ بیان معنی برای مقصودی از پیش مشخص است. اما در غزل و به خصوص غزل عارفانه که عرصه نمودار شدن عمیقترین عواطف سرکشانه بشری و کشف و شهودات عارفانه است، معنا سیال و از پیش نامعلوم و گره خورده با تخیل و سرمستی است و مخاطبش بر خلاف ادبیات تعلیمی دیگر عموم مردم نیستند و در خود متن تلویح و اشاره ای به رموز و نماد های پنهان در آن نرفته. در این پژوهش میخواهیم بدانیم سرمنشأ و انگیزه این رمزگرایی چیست و رموز از چه مسیری ساخته میشوند و در غزل بروز پیدا میکنند. روش پژوهش: در این پژوهش با توجه به نظریات جدید نقد ادبی به دنبال بررسی متن غزل داستانها در دو سطح ژرف ساخت و روساخت هستیم. و با به کارگیری رویکردی توصیفی-تحلیلی برای درک کلیت اثر با چارچوب ترکیبیی از کنار هم نشاندن نظریه هایدگر، گادامر به اثر نگاه میکنیم و سپس برای درک تک تک اجزا از روش خوانش تنگاتنگ بهره میبریم و برای توضیح مواجۀ مولانا با امر قدسی در غزل داستانها به دیدگاه رودلف اتو چشم داریم. یافته ها: این شیوۀ تفسیر و تحلیل به دستیابی به یک معنای جزمی و نهایی و حتمی از متن منجر نمیشود، اما از آنجایی که فهم را پدیده ای انباشتی میداند که درگذر زمان تکامل و تحول پیدا میکند، به شکلگیری یک نگاه تازه و عمیق که در چندلایه متن را تحلیل و بررسی میکند، کمک میکند که در آن امر قدسی اصلیترین عامل شکلگیری نظام رمز در این غزل داستانهاست. نتیجه: مولوی در غزلهای راویی دیوان شمس به خصوص غزل داستانهای رمزی تحت تاثیر «فرامن» ، «امر برتر» و یا همان «امر قدسی» است. مواجهه با امر قدسی ردپا و نشانه هایی در متن روایت برجای میگذارد که از جملۀ آن تغییر وجه تخاطب و تبدل انواع «من» به یکدیگر است. در روایت خطی و عادی و چنین نشانه ای تخطی از سیر طبیعی روایت است اما در یک روایت رمزی که تحت تأثیر مواجه با امر فراتر نگاشته شده نشانه ای از کشف و شهود و مکاشفۀ روایتگر است، گویی خود را در این میانه گم کرده و به طور متداول از «خود» عبور میکند و از لونی دیگر به «خود» باز میگردد و با یافتن یکایک این عناصر در مییابیم این جنس از غزلیات را نمیبایست به داستان و روایتی عادی تقلیل بدهیم و به صورت خودکار یا ماشینی صرفا عناصر داستانی نظیر شخصیت و پیرنگ را از دل آنها بجوییم بلکه باید از منظر مواجه با امر قدسی رموز را فهم و دسته بندی کنیم. %U https://bahareadab.com/article_id/1867