%0 Journal Article %T کارکردهای بلاغی عنصر «توصیف» در سبک روایی شما که غریبه نیستید؛ خودزندگی ‏نوشتنامه هوشنگ مرادی کرمانی %J ماهنامه علمی سبک شناسی و تحلیلی متون نظم و نثر فارسی %I بهار ادب %Z 3060-5660 %A محبوبه شمشیرگرها %D 2025 %\ 1403/08/24 %N 109 %V 18 %P 229-248 %K ادبیات فارسی معاصر %K خودسرگذشتنامه‏ها %K توصیف %K ادبیت %X زمینه و هدف: منظور از بلاغت در اصطلاح ادبی، تمام شیوه‏ها و عناصری است که میتواند در جذب مخاطب و اثرگذاری بر او مؤثر باشد. اما چارچوبهای بلاغت قدیم، شناخت کلام در دوره مدرن را چندان برنمیتابد و به همین سبب، بازنگری در ساختار سنتی آن خصوصا در زبان فارسی ضروری است. در این میان، گستره زندگینوشتها شاید بیش از سایر نوشتار‏ها نیازمند نگرشی نوین باشد. درحالیکه در نظام سنتی، این نوشته‏ها یکسره در شمار مکتوبات تاریخی به شمار میآمده‏اند، به نظر میرسد در نظام بلاغی جدید، شناخت وجوه زیباشناسانه آنها که بنا به زیبایی یا ‏‏‏تأثیر عاطفی، موجبات جذب مخاطب را فراهم میکنند ضرورت دارد. برخلاف نقد ادبی سنتی که در آنها اعتنا به جنبه‏های روساختی متون غلبه داشت، نقد نوین مسیری دیگر در این بررسیها پیموده، که از آن جمله، برخورداری از خصلت روایی بمنزله یکی از شاخصه‏های ادبی متن در نظریه‏های روایت است. در بررسی عوامل مؤثر در تقویت بُعد روایتگری، عنصر توصیف همواره بخشی قابل‎توجه از ساختار روایت در متن را تشکیل می‏دهد. روشها: شیوه بررسی در این مقاله، تحلیلی توصیفی، ‌با استفاده از منابع کتابخانه‎ای است. یافته‏ها: درحالیکه شدت روایتمندی در برخی زندگینوشتها از جمله خودزندگینامه هوشنگ مرادی کرمانی خصوصا در تشابه ساختاری با انواع ادبی ادبیات داستانی مدرن، موجب تلقی آنها یکسره در قلمروی ادبیات شده، آنچه شما که غریبه نیستید را در ردیف رُمانهای فارسی قرار داده و جامه هنر بر آن پوشانده، نه صرفا سرگذشت نویسنده، بلکه شیوه بیان خلاقانه او با بهره‏مندی از عناصری در تقویت روایتمندی، نظیر توصیف است. این مقاله با توجه به زیبایی‏شناسی توصیفی از منظر کارکردشناسی، نقش خلاقانه این عنصر را نشان داد که چطور توانسته با تقویت جنبه روایی، درک و التذاذ خواننده را عمق بخشد. پژوهش پیش رو به دنبال ارائه تقسیمات و انواع توصیف بر پایه دانش توصیف‏شناسی نبود، بلکه به منزله مقدمه‏ای بر تحلیلی توصیف‏شناسانه از این سرگذشتنامه، ‌بخشی از وجوه کارکردی تلقی آن را بمنزله یکی از رُمان‏های معاصر روشن کرد. بطوری که معلوم شد نویسنده چگونه توانسته متناسب با بستر فرهنگی، در راستای تقویت وجه ادبی اثر مانند احساس‏انگیزی، عاطفه‏انگیزی و تصویرآفرینی گام بردارد و با ‏تنیدگی این عنصر در روایت از یک سو، و سایر ظرافت‏های هنری، این متن را به یک کل منسجم و ادبی تبدیل کند. نتایج: مرادی با استفاده از قدرت حافظه و تخیل، روایت رخدادها را با توصیف فضا، مکان، زمان و شخصیتها چنان در هم تنیده که تفکیک آنها از هم ممکن نیست. کاربرد این عنصر، نقشهایی را در این زندگینوشت بعهده داشته که برجسته‏ترین آنها کارکردهای توضیحی (شناختی)، تصویرسازی، سازماندهی، حس‏انگیزی،‌ تزئینی (آرایه‏ای) ‌و عاطفه‏انگیزی است. %U https://bahareadab.com/article_id/1815