%0 Journal Article %T نمادشناسی عناصر چهارگانه بر اساس نظریۀ پیرس در گذر از اسطوره به عرفان (مطالعۀ موردی منطق‌الطیر عطّار‌نیشابوری، غزلیّات حافظ و نفحات‌الانس جامی) %J ماهنامه علمی سبک شناسی و تحلیلی متون نظم و نثر فارسی %I بهار ادب %Z 3060-5660 %A عاطفه بدیعی گلمکان %A رضا اشرف‌زاده %A سید مجید تقوی %D 2024 %\ 1402/03/10 %N 95 %V 17 %P 21-49 %K اسطوره %K عناصر اربعه %K پیرس %K شعر عرفانی %K نمادشناسی. %X زمینه و هدف: این جستار در پی آن است تا با تکیه بر مبنای نظری تحلیل نشانه شناسی چارلزسندرز پیرس نشانه شناس آمریکایی (1914) الگوی تحلیل نمادهای اساطیری را در متون عرفانی منتخب، بررسی و تبیین نماید و نیز اثبات کند که ساختار و منظومۀ فکری پیرس این قابلیت را دارد که به تحلیل نمادشناسی در گذر از اسطوره به عرفان بپردازد. بر این اساس میکوشیم تا تعامل اسطوره و عرفان را در حیطۀ زبانی از دیدگاه نشانه شناسی پیریس در غزلیّات حافظ، منطق‌الطیر عطّار و هفت اورنگ جامی مورد مطالعه قرار دهیم. روش پژوهش: این پژوهش به شیوۀ مطالعات کتابخانه ای و روش سندکاوی با بهره گیری از نظریات نشانه شناسی پیرس و تکیه بر اهمّ متون عرفانی منتخب (منطق‌الطیر عطّار، غزلیّات حافظ و هفت اورنگ جامی) صورت خواهد پذیرفت. یافته های پژوهش: مضامین و بنمایه های اسطوره ای، نمودهای کهن و دیرپایی هستند که با گذر زمان بی‌آنکه از خاستگاه اولیه و اصلی خود، قطع تعلق نمایند در آیینهای دیگر از جمله عرفان قدرت تجلّی و نمود‌یابندگی دارند. عناصر اربعه از این عناصر اساطیری هستند که بعنوان کلیّتی دوسویه در ارتباط با آسمان و زمین با حفظ معنای اساطیری خود در شعر عرفانی عطّار، حافظ و جامی نمود یافته اند. نتایج پژوهش: عناصر چهارگانه آب، باد، خاک، آتش از جملۀ این نمادهای اساطیری هستند که از دیدگاه نشانه شناسی پیرس، در قالب رمزگانها (نمادهای) تازه در عرفان دگردیسی یافته و خویشکاری و ماهیت خود را با گذر از اسطوره تا عرفان حفظ نموده است. %U https://bahareadab.com/article_id/1592