%0 Journal Article %T بررسی مقایسه ای و آسیب‌شناسانۀ طنز کودک و نوجوان با رویکرد نظریۀ روانشناسی اضطراب اساسی کارن هورنای %J ماهنامه علمی سبک شناسی و تحلیلی متون نظم و نثر فارسی %I بهار ادب %Z 3060-5660 %A مهناز رحیمی‌مند %A مرتضی محسنی %D 2023 %\ 1401/10/17 %N 92 %V 16 %P 167-185 %K نقد روانشناسی %K کارن هورنای %K ادبیات کودک و نوجوان %K طنز %K عشق خامه ای %K من نوکر بابا نیستم. %X زمینه و هدف: مقالۀ پیشِ ‌رو میزان بازتاب اضطراب اساسی طبق نظریۀ نقد روانشناسی کارن هورنای در داستانهای کودک و نوجوان را مورد بررسی قرار داده است تا به آسیب‌شناسی محتوای داستانهای طنز بپردازد. کارن هورنای ریشۀ بسیاری از رفتارهای پرخاشگرانه، تدافعی، انزوا و گاه مِهرطلبانۀ افراد را در کودکی آنان و ناشی از وجود اضطراب در محیط خانواده و جامعه میداند. نویسندگان پژوهش حاضر بر آنند تا دو مجموعۀ داستانی طنز کودک و نوجوان «من نوکر بابا نیستم» اثر احمد اکبرپور و «عشق خامه ای» اثر شهرام شفیعی را از دیدگاه روانشناسی کارن هورنای و موضوع اضطراب اساسی بررسی کنند تا مشخص شود فضای کدامیک از داستانهای ذکرشده سبب ایجاد اضطراب و تنش روحی در مخاطب کودک و نوجوان شده است. روش مطالعه: این پژوهش به ‌شیوۀ توصیفی-تحلیلی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته ها: در داستان من نوکر بابا نیستم شدّت تحقیر، ترس، اضطراب و انزوای شخصیت اصلی داستان بسیار زیاد است؛ تا جایی که شخصیت مضطرب و ازهم‌گسیختۀ داوود به دلیل استبداد پدر، دچار کابوسهای شبانه میگردد و به انزواطلبی بعنوان یکی از سازوکارهای دفاعی از نظر کارن هورنای متوسّل میشود. در مقابلش در داستان عشق خامه ای انسجام و عشق میان اعضای خانواده با زبانی طنز به تصویر کشیده شده است و به لحاظ مکانیسمهای اضطرابی، شاهد میزان کمتری از پریشانی و احساس حقارت هستیم. نتیجه گیری: داستان عشق خامه ای اثر شفیعی در ترسیم شخصیتهای داستانی که از سلامت و صحّت روحی و روانی بیشتری برخوردارند، نسبت به داستان من نوکر بابا نیستم اثر اکبرپور، از موفقیت بیشتری برخوردار است و از این زاویه که وظیفۀ نویسندۀ کودک و نوجوان، بویژه در عرصۀ طنز، القای آرامش، امنیت و احساس کرامت است، به نظر میرسد موفقیت شهرام شفیعی در داستان عشق خامه ای بسیار بیشتر از داستان من نوکر بابا نیستم از اکبرپور میباشد. %U https://bahareadab.com/article_id/1554