%0 Journal Article %T بررسی معانی اندام واژه ها در اصطلاحات، ضرب المثلها و باورهای عامیانه در زبان فارسی با رویکرد شناختی %J ماهنامه علمی سبک شناسی و تحلیلی متون نظم و نثر فارسی %I بهار ادب %Z 3060-5660 %A سیما کیایی %A آزیتا افراشی %A مصطفی عاصی %D 2023 %\ 1401/08/10 %N 90 %V 16 %P 199-219 %K معنی شناسی شناختی %K استعارۀ مفهومی %K مجاز مفهومی %K بدن مندی %K اصطلاح و ضرب المثل %K اندام واژه %X زمینه و هدف: با توجه به اهمیت مفهوم‌سازی اندام واژه ها در قالب نظریۀ بدن‌مندی در زبان‌شناسی، مقالۀ حاضر به چندمعنایی اندام واژه های (سر، مو، گوش، لب، گلو، گردن، شکم، سینه، ناخن، پا، زبان، زانو، شانه، دهان، دنده، دندان، دماغ، چشم، خون، جگر، چانه، پیشانی، پوست، ریش، پستان، بغل، انگشت، دل، بازو، و دست) در اصطلاحات و ضرب المثلهای فارسی پرداخته است. روش مطالعه: برای انجام این پژوهش 2010 اصطلاح و ضرب المثل از کتابهای کوچه شاملو، فرهنگ فارسی عامیانه ابوالحسن نجفی، فرهنگ سخن، فرهنگ معین، امثال و حکم دهخدا و فرهنگ کنایات منصور ثروت جمع آوری شد و بر مبنای این پیکره، معانی متفاوت اندام‌ واژه ها استخراج و تحلیل شد. یافته ها: مشخص گردید که اندام واژۀ «دل» با تعداد 269 از 2010 کاربرد در ضرب المثلها دارای بیشترین بسامد و اندام واژه های «بازو» و «شست» با تعداد یک و دو دارای کمترین بسامد از کل کاربرد اندام واژه ها در ضرب المثلها هستند. نتیجه گیری: اندام واژۀ «دل» بعنوان جایگاه احساسات، عواطف و امیال گوناگون مانند عشق و علاقه، وابستگی و دلبستگی، محبت و مهربانی، شفقت، صداقت، حسرت، ناراحتی، رنجش، اضطراب و نگرانی، قساوت و سنگدلی، و ترس به کار رفته است. بعلاوه فرایند شناختی مانند استعاره و مجاز و دانش فرهنگی از عوامل مهم در زایایی معنا هستند. %U https://bahareadab.com/article_id/1525