%0 Journal Article %T بررسی و تحلیل جایگاه و کارکرد سکوت در نگاه مولوی و نیکوس کازانتزاکیس %J ماهنامه علمی سبک شناسی و تحلیلی متون نظم و نثر فارسی %I بهار ادب %Z 3060-5660 %A فاطمه اوانی %A مصطفی گرجی %A فرهاد درودگریان %A علی (پدرام) میرزایی %D 2023 %\ 1401/04/30 %N 87 %V 16 %P 183-201 %K مولوی %K نیکوس کازانتزاکیس %K فلسفۀ سکوت %K ادبیات تطبیقی. %X زمینه و هدف: «سکوت» با وجود تمام زوایا و ابعاد آن، یکی از رموز تعالی انسان در مراحل سیر و سلوک عرفانی است. در این گفتمان وقتی زبان و ذهن به مقام سکوت میرسند، خداوند از زبان عارف سخن میگوید و گویای خموش رنگ میپذیرد. مولوی از جمله عرفایی است که تأکید فراوانی بر «خموشی زبان و ذهن» دارد و البته پیشتر در قالب پژوهشهای متعدد به این جنبه از ساحت گفتاری مولوی پرداخته شده است. از سویی دیگر، یکی از متفکران معاصر در حوزۀ عرفان و فلسفۀ غرب که در زمینه های معرفتی، شباهت فراوانی با اندیشه مولوی بویژه در مقولۀ «سکوت» دارد «نیکوس کازانتزاکیس» است که در این مقاله به بررسی مفهوم سکوت، اهمیت و کارکردهای آن و دلایل و عوامل آن در نظر این دو اندیشمند میپردازیم. روش مطالعه: روش پژوهش در این مقاله، تحلیلی مقایسه ای و هدف آن، درک و دریافت چگونگی و منطق اندیشگانی مولوی و کازنتزاکیس در بحث سکوت و بررسی انواع، روشها و فوائد آن در ساحتهای باور، میل و رفتار است. در این پژوهش با هدف بررسی مفهوم سکوت، مهمترین آثار مولوی (مثنوی و دیوان کبیر) و کازانتزاکیس (گزارش به خاک یونان، سرگشتۀ راه حق، زوربای یونانی، تصوف و تجربه های معنوی) مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها: شباهتهای زیادی در اندیشۀ مولوی و کازانتزاکیس با وجود تفاوتهای فکری و گفتمانی وجود دارد؛ در نظرگاه این دو متفکرِ فرزانه، درازگویی/ پرگویی بزرگترین آفت و آسیب ذهنی و روانی است که مهمترین نتایج آن، آلودگی روح و عدم تعالی آن است. نتیجه گیری: سکوت زبان، منجر به سکوت ذهن شده و درنتیجه انسان را برای شنیدن «ندای پروردگار» مهیا میکند. %U https://bahareadab.com/article_id/1480