%0 Journal Article %T پژوهشی در سبک‌شناسی قصیده ای نویافته در قرن دهم هجری از شیخ علی دانیالی با رویکردی به قصاید عرفی شیرازی %J ماهنامه علمی سبک شناسی و تحلیلی متون نظم و نثر فارسی %I بهار ادب %Z 3060-5660 %A حمیدرضا طاهری پارسا %A بهرام پروین گنابادی %A زهرا قرقی %D 2022 %\ 1400/03/04 %N 75 %V 15 %P 175-198 %K دانیالی %K نسخه خطی جواهر الادراج و زواهر الابراج %K قصیده %K سبک شناسی %K عرفی شیرازی %X زمینه و هدف: سبک شناسی بعنوان دانشی که به بررسی قلمروهای مختلفی از یک اثر و پدیدآورندۀ آن میپردازد با تکیه بر امور عینی و واقعی موجود در متن اهمیت ویژه ای دارد. این دانش هنگامی ارزشهای خود را نشان میدهد که اثر موردمطالعه ازلحاظ تازگی حضور و یا قدمت تألیف نیز مورد توجه قرار گیرد و چون بسیاری از آثار تألیف شده در عصر صفوی تاکنون فقط بعنوان نسخه خطّی شناخته شده و جایگاهی فراتر از «فهرستگانها» نیافته اند، با معرّفی و تصحیح و بیان ویژگیهای سبکی در لایه های مختلف آن، دربرگیرندۀ شاخصه های فرهنگی مهمّی ‌میشوند که راهگشای پژوهشهای بین متنی و دیگر دانشهای ادبی است. علاوه براین گاه جلوه هایی از نظرگاههایی تاریخی و اجتماعی را نیز آشکار میگرداند. شیخ علاء بن علی دانیالی شاعری ناشناخته از میان انبوه شاعران عصر صفوی است که نه تنها وی که آثارش نیز ناشناخته باقی مانده اند. در این پژوهش ضمن معرفی نسخه خطّی کتاب «جواهر الادراج و زواهر الابراج»، قصیده ای را که در پایان این نسخه سروده شده است، از نظرگاههای مختلف سبک شناسی مورد بررسی قرار داده ایم تا خوانندگان ضمن شناخت شاعر، تطوّر قصیدۀ قرن دهم را با ادوار متأخر مقایسه کنند. روش مطالعه: قصیدۀ سرودۀ شاعر در این پژوهش، در حوزه های مختلف سبک شناسی (زبانی، ادبی و فکری) بررسی شده است. این قصیده که در 137 بیت سروده شده از دیدگاه سبک شناسی ساختگرا موشکافانه مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها: در بررسیهای آوایی مشخص میشود که وزن قصیده دچار تغییری نشده و طبق پربسامدترین اوزان قدیم قصیده سروده شده است. موسیقی شعر حالتی طبیعی دارد و واژگان بیش از آنکه توجه مخاطب را به امور عرفانی معطوف کند، به طبیعتگرایی سوق میدهد. اصطلاحات عرفانی صرفاً بُعد نظری دارند و شاعر براساس اطلاعات و اندوخته های خویش از آنها بهره برده است. ازآنجاکه دورۀ شاعر دورۀ تسلط دین و شریعتمداری است، مدیحه ها دربارۀ پیامبر (ص) و علی (ع) است؛ تنها با این تفاوت که در این قصیده ممدوح حضور ندارد و به اصطلاح در قید حیات نیست؛ پس شریطه آن چنانکه در قصاید ادوار پیشین بکار میرفته، در این قصیده یافت نمیشود. نتیجه گیری: بسامد کلمات محسوس و عینی نشان میدهد که شاعر علیرغم بکار بردن اصطلاحات عرفانی، شاعری برونگراست. بسامد بالای واژگان مربوط به طبیعت نشان از علاقۀ شاعر به طبیعت و عناصر آن دارد، کاربرد فعل "است" در ردیف نشان از ایستایی شعر و بسامد بالای افعال اسنادی، نشان از اخباری بودن جملات و افعال امری نشانگر توجه شاعر به مقولۀ وعظ و اندرز دارد. او شاعری مخالف با سیاستمداران است و روش آنان را در این قصیده به نقد و داوری میکشد. %U https://bahareadab.com/article_id/1296