%0 Journal Article %T رویکرد اندرزنامه نویسان سده های چهارم و پنجم هجری در کاربرد شخصیتهای الگو مطالعۀ موردی: پندنامۀ انوشیروان،آفرین‌نامه، سیرالملوک، قابوسنامه،کیمیای سعادت، خردنامه %J ماهنامه علمی سبک شناسی و تحلیلی متون نظم و نثر فارسی %I بهار ادب %Z 3060-5660 %A فائزه عقیقی %A زهره زرشناس %A فرزانه گشتاسب %D 2022 %\ 1399/09/26 %N 69 %V 14 %P 111-128 %K اندرزنامه %K فارسی %K شخصیت الگو %K قرون چهار و پنج هجری %X زمینه و هدف: اولین اندرزنامه های فارسی در ایران، بعد از ورود اسلام، در قرون چهار و پنج هجری تألیف شد. نگارش اندرزنامه ها، در این زمان، نه تنها ادامۀ سنت اندرزنامه نگاری دورۀ ساسانی بوده، بلکه اهداف سیاسی و اجتماعی نیز داشته است. اندرزنامه ها حاوی نکات مهمی در تحلیل نحوۀ تفکر جامعه هستند و یکی از بخشهای مهم آنان از این منظر، شخصیتهای سرمشق مورد استناد آنهاست. شخصیت سرمشق یا الگو، فردی است که بعنوان بهترین نمونه در تأیید اندرز مربوطه، از وی نقل قول و یا داستانی، آورده شده است. روش مطالعه: در این مقاله تلاش شده با روش توصیفی- تحلیلی، شخصیتهای سرمشق و علل انتخاب آنان در اندرزنامه های فارسی قرون چهار و پنج هجری بررسی و تحلیل شوند. متون مذکور عبارتند از خردنامه، آفرین‌نامه، پندنامۀ انوشیروان، سیرالملوک، کیمیای سعادت و قابوسنامه. یافته ها: نویسندگان اندرزنامه های یادشده برای انتخاب اشخاص الگو، فارغ از تفکر و سلیقۀ شخصی، از یک سو به ارزشها و از سویی دیگر به چالشهای موجود در جامعه نیز توجه داشته اند. بنابراین بسامد بالای استفاده از شخصیتهای سرمشق خاص و یا متعلق به دورۀ زمانی یا موقعیت شغلی ویژه ای، میزان محبوبیت و کارایی آن اشخاص را در جامعه نشان میدهد. نتیجه گیری: بررسی متون موردنظر در این مقاله، توجه اندرزنامه نویسان را بیشتر به حوزۀ سیاسی و سپس مذهبی و اجتماعی نمایان میکند. همچنین اقبال به شخصیتهای الگوی ایرانی و یا کسانی که به فرهنگ ایران علاقمند بوده اند، چه در دورۀ باستان و چه در دورۀ اسلامی، بسیار بارز است. %U https://bahareadab.com/article_id/1214