%0 Journal Article %T خوانشی فلسفی از رمان «شازده احتجاب» نوشتۀ هوشنگ گلشیری با ابتنا بر رویکرد ریزوماتیک ژیل دلوز %J ماهنامه علمی سبک شناسی و تحلیلی متون نظم و نثر فارسی %I بهار ادب %Z 3060-5660 %A احمد محمدی %A حسین اردلانی %A نفیسه نمدیان‌پور %D 2021 %\ 1399/06/12 %N 62 %V 14 %P 119-139 %K شازده احتجاب %K ریزوم %K دلوز %K صیرورت %K قلمروزدایی. %X زمینه و هدف: با ورود رویکردهای مدرنیستی به ادبیات داستانی معاصر، استفاده از صناعات روایی در روایت داستانها به عنصری برجسته و درخور توجه مبدل گشته و نویسندگان روز متناسب با هستی‌شناسی نوین خود، به بهره گیری از تکنیکهای روایی پیچیده روی آورده اند و بتدریج از روایت کلاسیک و خطی دهه های گذشته دوری جسته اند. هوشنگ گلشیری یکی از داستان‌نویسان معاصر است که در غالب آثار کوتاه و بلندش درمورد صناعات روایی، رفتاری خلاقانه و حرفه ایی اختیار کرده است. این پژوهش با ابتنا بر رویکرد ریزوماتیک ژیل دلوز فیلسوف فرانسوی و مؤلفه های مترتب با آن رویکرد نظیر اقتدارزدایی سوژه، صیرورت و شدن، قلمروزدایی و قلمروگذاری، به بررسی مضمونی و تکنیکی رمان «شازده احتجاب» میپردازد. روش مطالعه: این پژوهش به شیوۀ توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. یافته ها: رمان شازده احتجاب بواسطۀ ریختار صناعی و دلالتمندش از قابلیت و ظرفیت خوانش ریزوماتیک دلوزی برخوردار است. نتیجه گیری: گلشیری با بهره گیری نوآورانه و تلفیقی از شیوۀ جریان سیال ذهن، سبک گفتار غیرمستقیم آزاد و تک‌گویی درونی، اجرای پیرنگ غیرخطی و دورانی، پرداخت کولاژوار (مولکولی) شخصیتها، ترسیم مکان داستان بصورت غیر توپولوژیکی و زمان داستان در هیئت غیرتقویمی و نهایتاً ایجاد فرم و ساختاری سیال در روایت، امکان خوانش ریزوماتیک رمان را فراهم آورده است که در تدلیل و تصدیق این مدعا، بخشها و صحنه های از رمان نقل و مورد تحلیل ریزومی قرار گرفت. %U https://bahareadab.com/article_id/1129