%0 Journal Article %T تحلیل‌ استعاره های مفهومی قدرت و خوشه های معنایی مرتبط با آن در شاهنامۀ فردوسی %J ماهنامه علمی سبک شناسی و تحلیلی متون نظم و نثر فارسی %I بهار ادب %Z 3060-5660 %A فاطمه محسنی گردکوهی %A ویدا شیرکوند %A آسیه گودرزی‌نژاد %D 2021 %\ 0000/00/00 %N 57 %V 13 %P 201-223 %K استعارۀ مفهومی %K استعارۀ هستی شناسی %K استعارۀ جهتی %K استعارۀ ساختاری %K فردوسی %K شاهنامه %K قدرت %X استعاره در دیدگاه کلاسیک، از زبان تفکیک‌پذیر بوده و آرایه ای برای پیرایه ‌بندی کلام بوده است که به صورت از پیش اندیشیده به زبان وارد میشده، تا اینکه بر اساس نظریه استعاره مفهومیِ لیکاف و جانسون (1980) بیان شد که استعاره صرفاً امری زبانی نیست و نظام مفهومی انسان، اساساً استعاری است و استعاره اغلب به طور ناخودآگاه برای مفهوم ‌سازی بسیاری از مفاهیم انتزاعی حتی در زندگی روزمره بشر کاربرد دارد. مقالۀ پیش رو با هدف شناسایی انواع استعاره ‌های مفهومی قدرت و خوشه های معنایی مرتبط با آن چون: جنگ، کین، ترس، خشم، داد و بیداد، تخت و تاج (نماد مفهوم انتزاعی سلطنت) و مرگ، در شاهنامۀ فردوسی به نگارش درآمد. مبنای نظری این مقاله نظریۀ لیکاف و جانسون دربارۀ استعاره مفهومی بوده است. با بررسی توصیفی انواع استعاره های مفهومی و استخراج نگاشتهای مرتبط با آن این نتیجه به دست آمد که فردوسی برای مفهوم‌سازی قدرت و خوشه ‌های مفهومی مرتبط با آن از حوزه ‌های ملموس مفاهیم عینی همچون اشیاء، مظروفات و بندرت از خوراک، مکان و جانداران برای حوزۀ مبدأ بهره برده است. تحلیل آماری استعاره های مفهومی نشان میدهد که استعاره های «هستی شناختی» با 67-79 درصد از نظر کاربرد در رتبۀ نخست و «استعاره های جهتی» با 07-17 درصد در رتبۀ بعدی قرار دارد و کمترین استفاده به «استعاره ‌های ساختاری» با 25-3 درصد اختصاص دارد. %U https://bahareadab.com/article_id/1052